ماهیت میدانهای الکترومغناطیس و تشعشات بیولوژیکی
تمام فرآیندهای حیاتی در بدن انسان با تولید میدانهای الکترومغناطیسی همراه است. کلیه بافتها و اندامهای انسان منابع بیوالکتروشیمیایی از میدانهای الکتریکی، مغناطیسی و تشعشعات الکترومغناطیسی هستند که تمام عملکردهای حیاتی اساسی را تشکیل میدهند. در نتیجه، ساختار پیچیدهای در سطح بدن و در فضای اطراف آن از پتانسیلهای الکتریکی سطحی و همچنین میدانهای مغناطیسی که میدان اطلاعاتی بدن هستند تشکیل میشود و عملکرد اندامها و سیستمهای آن را منعکس میکند.
میدانهای الکترومغناطیسی در نتیجه عملکردهای اساسی بدن انسان، در میان بسیاری از تظاهرات دیگر، شاخصهای قابل اعتماد و اطلاعاتی هستند که وضعیت فیزیولوژیکی و پاتولوژیک و همچنین پویایی زمانی آنها را مشخص میکنند. ثبت زمانی فعالیت الکتریکی این میدانها به طور گسترده برای اهداف تشخیصی مانند نوار قلب، الکتروانسفالوگرام، الکترومیوگرام و غیره بطور گسترهای مورد استفاده قرار میگیرد. تجزیه و تحلیل سیگنالهای بیوالکتریک نشان میدهد که آنها عمدتاً در طبیعت تصادفی هستند و محدوده فرکانس آنها در محدوده چند هرتز تا دهها کیلوهرتز قرار دارد.
منابع این سیگنالها بافتهای تحریکپذیر (عضله و عصبی) و اندامهایی هستند که عمدتاً از این بافتها تشکیل شدهاند: قلب، مغز و نخاع، دستگاه گوارش و اندامهای حسی. تعدادی از عملکردهای سلولی با حرکت یونها از طریق غشای آن مرتبط است که جریانی درون سلولی ایجاد میکند و در نتیجه میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در اطراف سلول ایجاد میشود. سلولهای تحریکپذیر در طول فرآیند تحریک میتوانند میدانهای الکتریکی را هم در ناحیه فرکانس-پایین 200 هرتز و هم با هارمونیکهای فرکانس-بالا تا 10 کیلوهرتز تولید کنند. از سوی دیگر، اگرچه این پدیدهها به گروهی از سلولهای تخصصی محدود میشوند، اما در ساختارهای پیچیده، تشکیلات تحریکپذیر دیگری از طریق میدانهای الکتریکی تولید شده در این فرآیندها دخالت خواهند داشت.
انتشار تکانههای تحریک به شکل پتانسیل عمل یا پتانسیلهای آهسته در حال تغییر (تونیک) بر سلولها و بافتهای اطراف تأثیر میگذارد. این تأثیر میتواند به صورت افزایش تحریکپذیری (کاهش پتانسیل غشاء و توسعه پتانسیل عمل) به عنوان هایپرپلاریزه شدن و کاهش تحریکپذیری تأثیر بگذارد. انتقال یونی از طریق غشاهای تحریکپذیر جریانهای الکتریکی متناوب یا بسیار آهسته (شبه ثابت) ایجاد میکند که با جریان یافتن در محیط، مستقیماً سایر اندامها و بافتها را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین، میتوان در مورد نقش مهم میدانهای بیوالکتریکی درونزا در فرآیندهای فعالیت عادی سیستمهای زنده صحبت کرد. همه این میدانها میتوانند نقش مشخصی در فرآیند تبادل اطلاعات توسط سلولها، بافتها و اندامها داشته باشند و در نتیجه در فرآیندهای خودتنظیمی در بدن شرکت کنند.
ثبت میدانهای الکترومغناطیسی بخشهای مغناطیسی بدن به شکل مگنتوکاردیوگرام، مگنتوآنسفالوگرام، مگنتومیوگرام و غیره، و همچنین سیگنالهای بیوالکتریک، به فرد اجازه میدهد تا وضعیت اندامهای اصلی و سیستمهای عملکردی بدن را به طور عینی ارزیابی کند. برخلاف فعالیت بیوالکتریک، ثبت مولفه مغناطیسی به دلیل ارزش بسیار کم القای مغناطیسی، که بسیار کمتر از مولفه ثابت میدان مغناطیسی زمین است، مشکلات زیادی را ایجاد میکند.
بطور کلی میدانهای بیومغناطیسی بسته به منابعشان به سه گروه تقسیم میشوند: گروه اول با نقشهای بیومغناطیسی ایجاد شده توسط منابع بیوالکتروشیمیایی، که شامل اندامها و بافتهای تحریکپذیر است، نشان داده میشود. میدانهای مغناطیسی ذرات مغناطیسی در اندازههای میکرو و نانو که منشأ بیولوژیکی دارند (مگنتیت بیوژنیک) یا به هر طریقی از محیط وارد بدن میشوند، از گروه دوم هستند. و در نهایت، میدانهایی که منشأ خود را مدیون ناهمگونی حساسیت مغناطیسی بافتهای بدن هستند، در گروه سوم قرار میگیرند. مهمترین آنها در بعد پزشکی میدانهای بیومغناطیسی گروه اول و در نتیجه تغییرات بیوالکتریک حاصل از آنها است که اخیراً در فرآیند تشخیص و درمان استفاده میشوند.
BRT Therapy
در روش های درمانی و تشخیصی مدرن، یک روش درمانی با استفاده از نوسانات الکتریکی، میدانهای الکترومغناطیسی و فرکانسهای انسانی که به درمان (BRT) معروف است، رواج یافته است. درﻣﺎن (BRT) ﺷﺎﻣﻞ اﺻﻼح ﻋﻤﻠﮑﺮد ارﮔﺎﻧﯿﺰم، ﻧﺎﺷــﯽ از ﺗــﺄﺛﯿﺮ امواج اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴــﯽ ﺑــﺎ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫــﺎي مشخص اﺳﺖ، ﮐﻪ ﻣﺸﺎﺑﮥ ﭘﺎﺳﺦ دﯾﺎﭘﺎزون ﺑﻪ ﻃﯿﻒ ﻓﺮﮐﺎﻧﺴﯽ اﻣﻮاج ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. به عبارت دیگر BRT ﯾﮏ روش درﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴﯽ ﺿﻌﯿﻒ اﻧﺪوژﻧﯽ و ﯾﺎ اﮔﺰوژﻧﯽ ﺑﺎ ﻓﺮمها و ﻓﺮﮐﺎﻧﺴﻬﺎي ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﮐﻪ واﮐﻨﺸـﻬﺎي رزوﻧﺎﺳـﯽ در ارﮔـﺎﻧﯿﺰم اﯾﺠـﺎد ﻣـﯽﮐﻨـﺪ. ﻧـﻮآوري در اﯾـﻦ روش اﺳـﺘﻔﺎده از ﺗـﺄﺛﯿﺮ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫـﺎي اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴﯽ ﺑﺮ وﺿﻌﯿﺖ رزوﻧﺎﻧﺴﯽ ارﮔﺎﻧﯿﺰم اﺳﺖ. اﺳﺎس درﻣﺎن ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ﺳـﺮﮐﻮب طیفهای ﻓﺮﮐﺎﻧﺴـﯽ اﻣـﻮاج ﭘﺎﺗﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و ﺑﺎزﺳﺎزي و ﺗﺸﺪﯾﺪ اﻣﻮاج ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و ﺣﻔﻆ ﻫﻤﺰﻣﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﯿﻦ ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮﺟﯽ اﺳـﺖ ﮐـﻪ تشکیل دﻫﻨﺪة ﻫﻤﻮﺳﺘﺎز ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ارﮔﺎﻧﯿﺰم ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.
یک روش درمانی با استفاده از نوسانات الکتریکی، میدانهای الکترومغناطیسی و فرکانسهای انسانی که به درمان بیورزونانس (BRT) معروف است، رواج یافته است. درﻣﺎن ﺑﯿﻮرزوﻧﺎﻧﺲ (BRT) ﺷﺎﻣﻞ اﺻﻼح ﻋﻤﻠﮑﺮد ارﮔﺎﻧﯿﺰم، ﻧﺎﺷــﯽ از ﺗــﺄﺛﯿﺮ امواج اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴــﯽ ﺑــﺎ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫــﺎي مشخص اﺳﺖ، ﮐﻪ ﻣﺸﺎﺑﮥ ﭘﺎﺳﺦ دﯾﺎﭘﺎزون ﺑﻪ ﻃﯿﻒ ﻓﺮﮐﺎﻧﺴﯽ اﻣﻮاج ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. به عبارت دیگر BRT ﯾﮏ روش درﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴﯽ ﺿﻌﯿﻒ اﻧﺪوژﻧﯽ و ﯾﺎ اﮔﺰوژﻧﯽ ﺑﺎ ﻓﺮمها و ﻓﺮﮐﺎﻧﺴﻬﺎي ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﮐﻪ واﮐﻨﺸـﻬﺎي رزوﻧﺎﺳـﯽ در ارﮔـﺎﻧﯿﺰم اﯾﺠـﺎد ﻣـﯽﮐﻨـﺪ. ﻧـﻮآوري در اﯾـﻦ روش اﺳـﺘﻔﺎده از ﺗـﺄﺛﯿﺮ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫـﺎي اﻟﮑﺘﺮوﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴﯽ ﺑﺮ وﺿﻌﯿﺖ رزوﻧﺎﻧﺴﯽ ارﮔﺎﻧﯿﺰم اﺳﺖ. اﺳﺎس درﻣﺎن ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ﺳـﺮﮐﻮب طیفهای ﻓﺮﮐﺎﻧﺴـﯽ اﻣـﻮاج ﭘﺎﺗﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و ﺑﺎزﺳﺎزي و ﺗﺸﺪﯾﺪ اﻣﻮاج ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و ﺣﻔﻆ ﻫﻤﺰﻣﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﯿﻦ ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮﺟﯽ اﺳـﺖ ﮐـﻪ تشکیل دﻫﻨﺪة ﻫﻤﻮﺳﺘﺎز ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ارﮔﺎﻧﯿﺰم ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.
مهمترین ویژگی ها و مزیت این درمان چیست؟
یک رویکرد بسیار نوین در علم پزشکی و روان شناختی می باشد برای تشخیص و درمان به وسیله امواح الکترو مغناطیس
غیر تهاجمی
بدون عارضه
مبتنی بر علم کل نگر
هیچ تداخلی با روش های درمانی دیگر ندارد
این درمان بدون درد است و محدودیت سن ندارد
یک روش درمانی مکمل بدون دارو است
با تقویت سیگنال های سالم از بدن و در عین حال مقابله با سیگنال های بیماری زا عمل می کند
همراه با برنامه تغییر در کل ابعاد زندگی (تغذیه-روان شناختی –اجتماعی –معنوی –ارتباطی)
در راستای سبک زندگی سالم
ارزان وکم هزین بودن
هدف در طب باید مشخص باشد
با تعیین مبارزه با بیماری به عنوان هدف، درمانگر و بیمار نتایج مربوط به هدف را دریافت میکنند: تسکین درد، تسکین علائم بیماری، بهبودی، که معنای آن عملاَ تضعیف موقت مرحله سیر بیماری است. با تعیین دستیابی به سلامتی به عنوان هدف، میتوان به طور جدی روی نتیجه مطابق با هدف حساب کرد که چیزی نیست جز سلامتی. بنابراین، باید درک جدیدی از تشخیص و درمان پدیدار شود که هدف خود را در بازگرداندن سلامت به فرد می بیند. چنین رویکردی را در چارچوب پزشکی انرژی اطلاعاتی دسته بندی میکنیم و ملموس ترین نمونه آن تست رزونانس است.
جامع نگری در تشخیص و درمان
از آنجایی که انطباق ارگانیسم با شرایط محیطی توسط سیستم های عملکردی تخصصی هماهنگ شده در فضا، زمان و تابع یکدیگر تضمین میشود، ارگانیسم باید به عنوان یک سیستم خود تنظیم کننده یکپارچه در نظر گرفته شود.
بنابراین پیش از پرداختن به درمان، باید یک تشخیص کلی و جامع از تمامی اجزای ارگانیسم صورت بگیرد، چون هیچ یک از اعضا مستقل نیستند و “به خودی خود فعالیت نمیکنند”. اختلال در یکی، منجر به انحراف در سایرین، و در ادامه منجر به بیماری در سایرین می شود.
درمان حقیقی
درمان حقیقی، حذف علائم بیماری نیست، بلکه پیدا کردن علل بیماری و حذف آنها است. بنابراین هرچه تشخیص دقیقتر باشد، درمان موثرتر است. سختترین بیماریها میتوانند از سرماخوردگی، آلرژی، مسمومیت غذایی، استرس و یا استفاده از داروهای اشتباه یا استفاده اشتباه از داروها نشأت بگیرند. تشخیص و درمان بیماریها در مراحل اولیه میتواند باعث حفظ سلامتی شود و جلوی بیماریهای جدی را بگیرد.
طب کلاسیک و طب عملکردی
در حالی که روش کلاسیک عمدتاً به تغییرات مورفولوژیکی در اندام ها و بافت ها می پردازد که با استفاده از روش¬های مناسب می توان آن ها را تشخیص داد، تمرکز طب عملکردی بر تشخیص اختلالات انرژی اطلاعاتی (یا تنظیمی) است که در زبان پزشکی به آن ها “عملکردی” نیز می گویند. اختلالات عملکردی همیشه می توانند حتی در مرحله اولیه فرآیند پاتولوژیک مشاهده شوند، و نه پس از زمانی که تغییرات مورفولوژیکی به شکل یک بیماری بالینی ظاهر شده اند. طب بالینی امروزی به نتایج خوبی در زمینه تشخیص بیماری های بالینی دست یافته است، اما معمولاً امکان و ضرورت تشخیص اختلالات عملکردی را انکار می کند.
تکنیک های درمانی مورد استفاده در پزشکی کلاسیک و عملکردی به طور قابل توجهی متفاوت هستند. طب کلاسیک با استفاده از داروهای آلوپاتیک سعی در از بین بردن علائم بیماری دارد، در حالی که پزشکی عملکردی، با تأثیر بر علت، سعی می کند دوباره عملکرد حلقه های مختل کنترل نظارتی را به حالت عادی برگرداند. برای نیل به این مقصود، سیگنال های اطلاعاتی خارجی (هومیوپاتی، داروهای ارگانی و …) یا btr درمانی توسط نوسانات الکترومغناطیسی خود بیمار مورد استفاده قرار میگیرد.
تشخیص و درمان انرژی اطلاعاتی به عنوان روش مورد استفاده در پزشکی عملکردی، یک مسیر جدید در تشخیص و درمان است. این روش امکان ثبت اختلالات عملکردی را در مراحلی بسیار پیشین تر از چیزی که پزشکی کلاسیک قادر به ثبت آن است، به ما می دهد. مبنای آن بر ارتباط زیستدادهورزی (بیوانفورماتیک) بین اندام ها و سیستم ها در سطح انرژی است، چون وضعیت انرژی نقاط طب سوزنی در مریدین ها با وضعیت عملکردی اندام ها و سیستم های بدن مرتبط است.
امروزه پزشکان فعال در حوزه تشخیص الکتروپانکچر تردید ندارند که در سلسله مراتب کنترل و عملکرد یک موجود زنده، سطح اطلاعاتی (موجی) بالاتر از سطوح بیوشیمیایی و ساختاری است. روش های نوین معاینه، که با معاینه شروع میشوند و به روش های تشخیص تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی در بافت ها و اندام ها ختم میشوند، در سطوح پایینتری نسبت به مدیریت و عملکرد موجودات زنده قرار دارند. در نتیجه، تغییراتِ پیش از آنها، که در سطح اطلاعاتی ایجاد میشوند (روابط علت و معلولی) پنهان مانده و مغفول واقع می شوند، چرا که با روش های تشخیصی سنتی غیرقابل دسترسی هستند.
تست رزونانس و به عنوان یک روش تشخیصی درمانی انرژی- اطلاعاتی مزیت قابل توجهی دارد و آن، توانایی ارزیابی کل فرآیندها در بدن بیمار در مدت زمانی نسبتاً کوتاه است. بنابراین، درمانگر این فرصت را دارد که وضعیت بیمار را نه بصورت منفرد و تک بعدی، بلکه بصورت سیستموار و جامع ارائه دهد و درمان فردی را نه بر اساس آمار ناقص یا تجربه شخصی، بلکه بر اساس نتایج آزمایش انتخاب کند.
بنابراین وظیفه اصلی تشخیص، تعیین انحراف بدن بیمار از حالت هومئوستازی (وضعیت سلامت کامل) است. در مسیر انجام فرآیند برای دستیابی به هدف اصلی، یک سری اهداف فرعی نیز حاصل می شوند:
شناسایی یک مشکل موجود یا شناسایی یک آسیب در بدن
شناسایی ماهیت نوسولوژی (بیماریشناسی) آن
مشخص شدن محل لوکالیزاسیون آن
متعاقباً، مقصودِ درمان، بازگشت بدن به حالت هومئوستازی با کمک تأثیرات رزونانسی که به درستی سازماندهی شدهاند، و با تمرکز بر بهینهسازی شاخصهای یکپارچه است. همچنین این که بدن بتواند این مشکل (حفظ هومئوستازی خود) را بدون اِعمال امواج اگزوژن حل کند
برای نیل به این هدف می توان از الگوریتم های درمانی مختلفی استفاده کرد:
الف) هدایت واکنش برای از بین بردن پاتوژن
ب) هدایت واکنش برای از بین بردن علل وخیمتر شدن وضعیت شاخصهای اصلی یکپارچه
ج) هر دو، زیرا آنها لزوماً رابطه دوطرفه ندارند.
نتیجه درمان باید پدید آمدن یک اثر درمانی سریع، پایدار و کافی باشد که اثرات آن در افزایش رفاه عمومی، تسکین علائم بیماری پیشرو و تبدیل شاخص های یکپارچه به سطح مطلوب پدیدار می شود.
این الگوریتم میتواند زمان تشخیص را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، انتخاب بهینه استراتژی و روشهای درمانی را فراهم میکند و همچنین کنترل اثربخشی درمان را فراهم میکند.
چگونه برای جلسه درمانی خود آماده شوم، چه انتظاری باید داشته باشم؟
بهتر است قهوه یا هر نوع ماده محرک در روز تست مصرف نشود
هیچ گونه فلز ,موبایل و وسایلی که امواج الکترومغناطیس ایجاد می کنند به همراه خود نداشته باشید
در روز تست خیلی خسته و یا خیلی گرسنه نباشید
تاثیرات درمانی از چه زمانی آغاز می شود؟
در تمامی افراد متفاوت است
سن بیمار ,جنسیت ,نوع بیماری ,مدت بیماری ومیزان استفاده از داروهای شیمیایی متغیر های تاثیر گذار در شرایط بهبودی هستند
برخی از بیماران تسکین فوری علائم خود را گزارش می کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به 3 جلسه برای شروع احساس تسکین نیاز داشته باشند. روال های درمانی قبلی همیشه از نظر اثربخشی در طول قرار بعدی آزمایش می شوند. این تضمین می کند که بدن فقط درمان سودمند را دریافت می کند. تعداد جلسات درمانی توسط بیمار بر اساس احساس او تعیین می شود. هرکسی انتظارات سطح بهبودی متفاوتی دارد.